تجربهآموزی چیست و چه اهمیتی دارد؟
تجربهآموزی – مدرسه تجربه ، یادگیری از راه تجربه کردن است. این نوع یادگیری در فرآیند کوچینگ و فرآیندهای کارگاهی از اهمیت به سزایی برخوردار است. پژوهشگران در «مرکز رهبری خلاقانه» متوجه ضریب ۱۰٫۲۰٫۷۰ شدند؛ آنها دریافتند که حدود ۷۰ درصد یادگیری یک فرد از «توسعه خود – محور» در هنگام کار در یک محیط نسبتاً چالشی اتفاق میافتد. ۲۰ درصد دیگر این یادگیری برگرفته از یک یا چند نفرِ خاص است، مانند یک کُوچ یا منتور – یا رئیسی که به یادگیری تیمی اهمیت میدهد و ۱۰ درصد باقیمانده مربوط به خواندن و آموزش رسمی است.
از اینرو، فرآیند کوچینگ و همراهی کُوچ از دو راه به تقویت یادگیری مبتنی بر تجربه کمک میکند:
یکی کمک به انتخاب تجربیات به صورت هدفمند
و دوم تأمل درباره نحوه عملکرد فرد و انتخاب استراتژیهای جایگزین در صورت نیاز
این روش به فراگیر نشان میدهد که او در مرکز آموزش، یادگیری و مهارتآموزی قرار دارد و استاد در واقع نقش «تسهیلگری» فرایند آموزش را ایفا میکند و او را به چالش میکشد. هدف اصلی ورود به فضای مهارتآموزی و یادگیری، شکلی از آگاهی عمیق، خودآگاهی، کشف و در نهایت تغییر در رفتار است.
جالب آن است که در هنگام اجرای هر دوره، تسهیلگر هم در مرکز یادگیری از خود قرار میگیرد و این مسئله امکان ایجاد تجربیات بدیع را دو چندان میکند و فاصله قدرت بین استاد و فراگیر که معمولا در فضای آموزشی شاهد آن هستیم را به حداقلِ ممکن میرساند. این عوامل، در کنار قرار گرفتن فراگیر در مرکزیت یادگیری، امنیت و اشتیاق او را بالاتر برده و بستری مناسب برای یادگیری، رشد و توسعه او ایجاد میکند.
هر معلم یا استادی که قصد دارد تأثیرگذاری فضای یادگیری خود را عمیقتر کند، نیاز دارد باورهای بنیادین خود درباره انسانها را بازبینی کند. همه انسانها قدرت زیادی در یادگیری دارند، هرچند این موضوع درجاتِ مختلفی دارد اما هر انسان آنچه را که هم خودش و هم مغزش برای تدارم حیات (مادی و روحی) ضروری تشخیص دهد، بسیار بهتر و مشتاقانهتر یاد خواهد گرفت. تجربیات جلسات فردی کوچینگ نیز این مسأله را تأیید میکند.
تجربه کردن، راهی قدرتمند برای یادگیری است و ما انسانها از خودمان یاد میگیریم، درست مانند کودکی که راه رفتن را آغاز میکند و زمین میخورد. هر کودک بالاخره راه خواهد رفت و این کار را به روش خودش و با سرعت دلخواه خودش انجام میدهد و هر گونه دخالت بزرگسالان در این فرآیند، شاید کمی سرعت کار را تغییر دهد و چه بسا فرآیند را برای آن کودک آهستهتر کند!
پس ورود ما، بهعنوان مربی، پدر و مادر، استاد، رییس، همکار و … در فرآیند یادگیری تجربی فرزندان، شاگردان، همکاران و … میتواند بزرگترین مانع باشد نه بزرگترین کمک! حتی اگر دلسوزانهترین و پاکترین نیت را نیز داشته باشیم. تسهیلگر یادگیری تجربی خود و دیگران باشید، اینگونه هم خودتان یاد خواهید گرفت و هم به یادگیری دیگران که احتمالاً نیت اصلیتان است، کمک بزرگتری خواهید کرد.
شما نیز میتوانید تجربیات خودتان در این زمینه را با ما در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید